استفاده از یادداشتهای روزانه در دفتر مشق چوبی بهعنوان ابزاری فرضی برای «پر کردن شکافهای حافظه» و ارتقای بهبودی روانی در حال ظهور است.
نویسندگان پیشنهاد کردند که تأثیر بالقوه برخی از خاطرات ممکن است با توجه به کوتاه بودن سابقه به خطر بیفتد.
در این بررسی، ما به طور انتقادی ادبیات موجود در مورد استفاده و تأثیر یادداشتهای روزانه برای بیماران مراقبتهای ویژه را تجزیه و تحلیل میکنیم تا تأثیر یادداشتهای روزانه را بر بهبودی بیماران مراقبتهای ویژه بررسی کنیم.
تنوع عملکرد در رابطه با ساختار، محتوا، و عناصر فرآیندی خاطرات برای بیماران مراقبتهای ویژه وجود دارد و بر فقدان یک مفهومسازی روانشناختی اساسی تأکید میکند.
استفاده از یادداشتهای روزانه بهعنوان مداخلهای برای کمک به بهبودی روانشناختی در بیماران مراقبتهای ویژه در 11 مطالعه، از جمله دو کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده، مورد بررسی قرار گرفته است.
تناقضاتی در ویژگیهای نمونه، نتایج مطالعه، روشهای مطالعه و خود مداخله روزانه وجود دارد و میزان مقایسه را که بین مطالعات ممکن است محدود میکند.
این مختصر به بررسی استفاده از خاطرات زمانی برای عمیقتر کردن درک ما از تأثیرات همهگیری بر فعالیتهای آموزشی از جمله تفاوتهای بین کودکان و در طول زمان میپردازد.
ما روشن میکنیم که چگونه دادههای روزانه با دادههای معمولیتر نظرسنجی مطابقت دارد و چگونه خاطرات خوب به ما امکان میدهند تفاوتهای بین کودکان را در برنامههای روزانهشان ارزیابی کنیم.
ما متوجه شدیم که یادداشتهای زمانی اطلاعات دقیقتر و شاید بهتری در مورد میزان زمان صرف شده در تجارب مختلف یادگیری و میزان غنیتر شدن آنها با مشارکت والدین نسبت به سوالات معمولی در مورد مشارکت والدین ارائه میدهند.
خاطرات اطلاعاتی در مورد الگوهای طلسم نامزدی در طول روز و همچنین کل زمان ارائه می دهد.
اندازهگیری تأثیر مداخله دفترچه یادداشت بر پیامدهای بیمار هم در محدوده و هم در چارچوب زمانی محدود شده است.
علاوه بر این، مفهوم سازی یا منطقی برای یادداشت های روزانه به عنوان مداخله بیان یا آزمایش نشده است.
گزارشهای محدودی از کمک کارکنان غیرپرستار به یادداشتهای روزانه بیماران ICU وجود دارد.
مطالعاتی که بر ارزیابی دفتر خاطرات تهیه شده برای یک بیمار ICU متمرکز شده است، از جمله خاطرات تهیه شده توسط کارکنان
بیماران مراقبت های ویژه اغلب از دست دادن حافظه، کابوس ها، و خاطرات هذیانی را تجربه می کنند و برخی ممکن است علائم اضطراب، افسردگی و استرس پس از سانحه را ایجاد کنند.
با توجه به این محدودیتهای مهم، اگرچه یافتهها مثبت هستند، پیادهسازی بهعنوان عملکرد بالینی معمول نباید تا زمانی که مجموعهای از شواهد برای اطلاعرسانی به ملاحظات روششناختی و تأیید مزایای پیشنهادی ایجاد شود، رخ دهد.